••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان

 يک روز امام علي عليه  السلام از کنار يک يهودي گذشتند و آن يهودي با اسبش [بدون اينکه اسبش وارد آب شود يا خيس شود] از روي رود عبور مي کرد، پس در همان لحظه امام علي عليه السلام را صدا  زد و عرض کرد: اي آقا! اگر اين چيزي که نزد من است نزد شما بود چه کار مي کرديد؟امام علي عليه السلام در جوابش فرمودند: در جايت بايست !...سپس روي آب ايستاد و آن يهودي ميخکوب شد. امام علي عليه السلام نزد او رفت، آنگاه يهودي به امام گفت: اي جوان! چه چيزي گفتي که آب برايت مانند سنگ شد؟ امام علي عليه السلام در جوابش گفت: تو چه چيزي گفتي که از آب عبور کردي؟ آن يهودي در جواب حضرت گفت: من اسم وصيّ پيامبر اسلام علي عليه السلام را بر زبان آوردم و از آب عبور کردم .پس حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند : من همان وصيّ محمد صلي الله عليه و آله هستم؛آنگاه آن يهودي گفت: حق است، و اسلام آورد.حکايتي از حضرت علي 

+ نوشته شده در شنبه 15 خرداد 1400برچسب:داستان کوتاه,پند آموز,داستان زیبا,امام علی علیه السلام,امیرالمومنین,مرد یهودی,اسلام, ساعت 15:12 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: إِنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مِرْوَداً يَجْرُونَ فِيهِ- وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ- ثُمَّ كَادَتْهُمُ الضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ قال الرضي- و المرود هنا مفعل من الإرواد و هو الإمهال و الإظهار و هذا من أفصح الكلام و أغربه- فكأنه ع شبه المهلة التي هم فيها بالمضمار- الذي يجرون فيه إلى الغاية- فإذا بلغوا منقطعها انتقض نظامهم بعدها


 و درود خدا بر او، فرمود: بنی اميّه راه ملتی است که در آن می‌تازند، پس آنگاه که ميانشان اختلاف افتد کفتارها بر آنان دهان گشايند و بر آنان پيروز شوند. 
می‌گويم: «مرود» بر وزن «منبر» از مادّه «ارواد» به معنای مهلت است و اين از فصيح ترين و زيباترين کلام است، گوئی امام عليه السّلام مهلت کوتاه بنی اميّه در حکومت را به ميدان مسابقه تشبيه کرده که مسابقه دهندگان به ترتيب در يک مسير مشخّص به سوی يک هدف به پيش می‌روند و آنگاه که به هدف رسيدند نظم آنها درهم شکسته می‌شود).
 (تاريخی، اجتماعی، سياسی)


 
 



وَ قَالَ ع فِي مَدْحِ الْأَنْصَارِ- هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ- مَعَ غَنَائِهِمْ بِأَيْدِيهِمُ السِّبَاطِ وَ أَلْسِنَتِهِمُ السِّلَاطِ
 

و درود خدا بر او، فرمود: (در ستايش انصار فرمود) به خدا سوگند آنها اسلام را پروراندند، چونان مادری که فرزندش را بپروراند، با توانگری، با دست‌های بخشنده، و زبانهای برنده و گويا
(تاريخی، اجتماعی، سياسی) 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ رُوِيَ أَنَّهُ ع قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ- إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ- أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ- فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ- وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ- وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ- مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ- وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ- كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ


 و درود خدا بر او، فرمود: (نقل کردند که امام عليه السّلام کمتر بر منبری می‌نشست که پيش از سخن اين عبارت را نگويد:) ای مردم از خدا بترسيد، هيچ کس بيهوده آفريده نشد تا به بازی پردازد، و او را به حال خود وانگذاشته‌اند تا خود را سرگرم کارهای بی‌ارزش نمايد، و دنيايی که در ديده‌ها زيباست، جايگزين آخرتی نشود که آن را زشت می‌انگارند، و مغروری که در دنيا به بالاترين مقام رسيده،
چون کسی نيست که در آخرت به کمترين نصيبی رسيده است.
 
(اخلاقی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ- وَ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى- وَ لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ- وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ- وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ- وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ- وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ- فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ- وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ‏
وَ مَطِيَّةُ التَّعَبِ- وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ- دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ- وَ الشَّرُّ جَامِعُ مَسَاوِئِ الْعُيُوبِ


و درود خدا بر او، فرمود: هيچ شرافتی برتر از اسلام، و هيچ عزّتی گرامی‌تر از تقوا، و هيچ سنگری نيکوتر از پارسايی، و هيچ شفاعت کننده‌ای کار سازتر از توبه، و هيچ گنجی بی‌نياز کننده‌تر از قناعت، و هيچ مالی در فقر زدايی، از بين برنده‌تر از رضايت دادن به روزی نيست. و کسی که به اندازه کفايت زندگی از دنيا بردارد به آسايش دست يابد، و آسوده خاطر گردد، در حالی که دنيا پرستی کليد دشواری، و مرکب رنج و گرفتاری است، و حرص ورزی و خود بزرگ بينی و حسادت، عامل بی‌پروايی در گناهان است، و بدی، جامع تمام عيب‌ها است.
(اخلاقی، معنوی، اجتماعی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ- وَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ- وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و کيفر را بر نافرمانی قرار داد، تا بندگان را از عذابش برهاند، و به سوی بهشت کشاند.
 
(عبادی، معنوی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ- لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ- وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ- وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ- خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى- سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ- مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِي الْخَطِيئَةُ- يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا- وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا- يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِي حَلَفْتُ- لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِكَ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ- وَ قَدْ فَعَلَ وَ نَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی، و از اسلام جز نامی، باقی نخواهد ماند. مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان، امّا از هدايت ويران است. مسجد نشينان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترين مردم زمين می‌باشند، که کانون هر فتنه، و جايگاه هر گونه خطاکاری‌اند، هر کس از فتنه بر کنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر کس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه‌ها کشانند، که خدای بزرگ فرمايد: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه‌ای بگمارم که انسان شکيبا در آن سرگردان ماند» و چنين کرده است، و ما از خدا می‌خواهيم که از لغزش غفلت‌ها در گذرد.
(اجتماعی، تاريخی سياسی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي- الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ- وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ- وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ

 و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان می‌شناسانم که پيش از من کسی آنگونه معرّفی نکرده باشد. اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئوليّت‌ها، و انجام مسئوليّت‌ها همان عمل کردن به احکام دين است.
(معنوی، اعتقادی)
 
 
 

وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ- وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ- فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ- وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ- وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً- وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى- وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى- وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گريزد، و سرمايه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنيا چون تهيدستان زندگی می‌کند، امّا در آخرت چون سرمايه‌داران محاکمه می‌شود. و در شگفتم از متکبّری که ديروز نطفه‌ای بی‌ارزش، و فردا مرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرينش پديده‌ها را می‌نگرد و در وجود خدا ترديد دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می‌بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن کس که پيدايش دوباره را انکار می‌کند در حالی که پيدايش آغازين را می‌نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد می‌کند امّا جايگاه هميشگی را از ياد برده است.
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)

 

 


مطالب مذهبی

اموات به چند دلیل به زنده ها غبطه میخورند:

 

زنده ها نماز می خوانند ، زکات می پردازند ، صدقه می دهند ، روزه می گیرند.
+ نوشته شده در شنبه 21 ارديبهشت 1398برچسب:مطالب مذهبی,آسمانه,اموات,زنده ها,نماز,روزه,زکات,صدقه,دین,ادیان,اسلام, ساعت 19:53 توسط آزاده یاسینی


کینه توز در قرآن

*و اطاعت از كسي كه بسيار سوگند ياد مي‏كند و پست است مكن

*گذشته از اين ها کينه توز و بي اصل و نسب است،
*براي آن که داراي ثروت و فرزندان فراوان است.
+ نوشته شده در شنبه 17 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,کینه توز,نفرت,انتقام,اسلام, ساعت 12:39 توسط آزاده یاسینی


زید غلام پیامبر در قرآن

*و ياد کن زماني را که به آن شخص که خدا به او نعمت اسلام بخشيده بود، و تو هم با آزاد کردنش از طوق بردگي به او احسان کرده بودي، مي گفتي: همسرت را براي خود نگه دار و از خدا پروا کن. و تو در باطن خود چيزي را چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقه او پنهان مي داشتي که خدا آشکار کننده آن بود تا براي مردم در ازدواج مطلقه پسر خوانده هايشان ممنوعيت و مشکلي نباشد و براي بيان فرمان خدا نسبت به مشروعيت ازدواج مطلقه پسر خوانده از مردم مي ترسيدي و در حالي که خدا سزاوارتر بود که از او بترسي، پس هنگامي که «زيد» نياز خود را از همسرش به پايان برد و او را طلاق داد وي را به همسري تو درآورديم تا براي مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خوانده هايشان زماني که نيازشان را از آنان به پايان برده باشند سختي و حرجي نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدني است.

+ نوشته شده در جمعه 19 مرداد 1397برچسب:قرآن,زید,غلام,پسرخوانده,اسلام,ازدواج,مطلقه,برده, ساعت 13:58 توسط آزاده یاسینی


مذهب در قرآن

*مردم گروهي واحد و يک دست بودند ، پس خدا پيامبراني را مژده دهنده و بيم رسان برانگيخت، و با آنان به درستي و راستي کتاب را نازل کرد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند، داوري کند. و اختلاف را در آن پديد نياوردند مگر کساني که به آنان کتاب داده شد، بعد از دلايل و برهان هاي روشن و آشکاري بود که براي آنان آمد، برتري جويي و حسد در ميان خودشان بود. پس خدا اهل ايمان را به توفيق خود، به حقّي که در آن اختلاف کردند، راهنمايي کرد. و خدا هر که را بخواهد به راهي راست هدايت مي کند.

*در قبول دين، اكراهي نيست. راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابراين، كسي كه به طاغوت كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
*مسلماً دينِ نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنان را آگاهي و دانش آمد، اين اختلاف به خاطر حسد و تجاوز ميان خودشان بود؛ و هر کس به آيات خدا کافر شود خدا حسابرسي، سريع است.
*و کساني که دينشان را بازي و سرگرمي گرفتند، و زندگي دنيا آنان را فريفت، و اگذار؛ و با قرآن اندرز ده؛ که مبادا کسي به آنچه مرتکب شده  محروم ماند ؛ و او را جز خدا سرپرست و ياور و شفيعي نباشد؛ و اگر  هر گونه عوض و فديه اي بدهد از او پذيرفته نشود. آنانند که به سبب آنچه  مرتکب شده اند محروم مانده اند. و به خاطر آنکه همواره کفر مي ورزيدند براي آنان نوشابه اي از آب جوشان و عذابي دردناک است.
*مسلماً کساني که دينشان را بخش بخش کردند، وگروه گروه شدند، تو را هيچ پيوندي با آنان نيست، کار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالي که همواره انجام مي دادند، آگاهشان مي کند.هر کس کار نيک بياورد، پاداشش ده برابر آن است، و آنان که کار بد بياورند، جز به مانند آن مجازات نيابند و ايشان مورد ستم قرار نمي گيرند.
*آنان که دينشان را سرگرمي و بازي گرفتند و زندگي دنيا آنان را فريفت، پس ما امروز از ياد مي بريمشان، همان گونه که آنان ديدار امروزشان را از ياد بردند وهمواره آيات ما را انکار مي کردند.
* و اگر پيمان هايشان را پس از تعهدشان شکستند و در دين شما زبان به طعنه و عيب جويي گشودند، در اين صورت با پيشوايان کفر بجنگيد که آنان را هيچ تعهدي نيست، باشد که بازايستند.
*آيا به سوي آنچه خدا آفريده ننگريستند که سايه هاي آنان در حالي که فروتنانه براي خدا سجده مي کنند، از راست و چپ برمي گردد؟
* آنچه در آسمان ها و زمين است، فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست، و نيز دين ثابت و پايدار مخصوص اوست؛ آيا از غير او پروا مي کنيد؟!
*براي کساني که به آخرت ايمان نمي آورند، صفات زشت است، وصفات برتر و والا ويژه خداست، و او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*براي هر امتي عبادتي ويژه قرار داده ايم که آن را انجام مي دهند؛ پس نبايد در اين امر با تو ستيز و نزاع کنند. و به سوي پروردگارت دعوت کن که بي ترديد تو بر راهي راست قرار داري.
*پس حق گرايانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوي اين دين روي آور، سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است باش براي آفرينش خدا هيچگونه تغيير و تبديلي نيست؛ اين است دين درست و استوار؛ ولي بيشتر مردم معرفت و دانش ندارند.
*اين بايد در حالي باشد كه شما بازگشت به سوي او كنيد و از او بپرهيزيد و نماز را بر پا داريد و از مشركان نباشيد.
*مشرکاني که دينشان را بخش بخش کردند و گروه گروه شدند، در حالي که هر گروهي به آنچه نزد آنان است شادمانند!
*پس با همه وجودت به سوي اين دين درست و استوار روي آور پيش از آنکه روزي فرا رسد که از سوي خدا هيچ بازگشتي براي آن نيست، آن روز دسته دسته و گروه گروه شوند.
*و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کرديم، مادرش به او حامله شد سستي به روي سستي و باز گرفتنش [از شير] در دو سال است که براي من و پدر و مادرت سپاس گزاري کن؛ بازگشت فقط به سوي من است. و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پايه جهالت و ناداني چيزي را شريک من قرار دهي، از آنان اطاعت مکن؛ ولي در دنيا با آن دو نفر به شيوه اي پسنديده معاشرت کن و راه کسي را پيروي کن که به من بازگشته است؛ سپس بازگشت شما فقط به سوي من است، پس شما را از آنچه انجام مي داديد، آگاه مي کنم.
*آگاه باشيد! که دين خالص ويژه خداست، و آنان که به جاي خدا سرپرستان و معبوداني برگزيده اند ما آنان را جز براي اينکه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديک کنند، نمي پرستيم. بي ترديد خدا ميان آنان درباره آنچه که اختلاف مي کنند داوري خواهد کرد؛ قطعاً خدا آن کس را که دروغگو و بسيار ناسپاس است، هدايت نمي کند.
*خدا مثلي زده است: مردي را که ارباباني ناسازگار و بداخلاق در او شريک اند، و مردي که فقط برده يک مالک است، آيا اين دو برده از جهت فرمان گرفتن و فرمان بردن با هم يکسانند؟ همه ستايش ها ويژه خداست. بلکه بيشترشان معرفت و آگاهي ندارند.
*اگر خدا مي خواست آنان را امت واحدي قرار مي داد، ولي هر که را بخواهد در رحمت خود در آورد؛ و ستمکاران را هيچ دوست و ياوري نيست.
*از دين آنچه را به نوح سفارش کرده بود، براي شما تشريع کرد و آنچه را به تو وحي کرديم؛ و آنچه ابراهيم و موسي و عيسي را به آن توصيه نموديم که دين را برپا داريد و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشويد. بر مشرکان ديني که آنان را به آن مي خواني گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوي دين جلب مي کند، و هر کس را که به سوي او بازگردد هدايت مي کند،
* آنها پراكنده نشدند مگر بعد از علم و آگاهي، و اين تفرقه جوئي بخاطر انحراف از حق بود و اگر فرماني از سوي پروردگارت صادر نشده بود كه آنها تا سر آمد معيني زنده و آزاد باشند خداوند در ميان آنها داوري مي‏كرد و كساني كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند از آن در شك و ترديدند، شكي تواءم با بدبيني و سوء ظن.
*آيا مشرکان و کافران معبوداني دارند که بي اذن خدا آييني را براي آنان پايه گذاري کرده اند؟ اگر فرمان قاطعانه خدا بر مهلت يافتنشان نبود، مسلماً ميانشان حکم مي شد؛ و بي ترديد براي ستمکاران عذابي دردناک خواهد بود.
*و کافران درباره مؤمنان گفتند: اگر بهتر بود بر ما نسبت به آن پيشي نمي گرفتند . و چون به وسيله آن هدايت نيافتند، به زودي خواهند گفت: اين يک دروغ قديمي است.
*اوست که پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز کند، و کافي است که خدا گواه باشد.
*بگو: آيا خدا را از دين خود خبر مي دهيد .در حالي که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است مي داند، و خدا به همه چيز داناست.
*پس به خدا و پيامبرش و نوري که نازل کرديم، ايمان آوريد و خدا به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.
+ نوشته شده در پنج شنبه 14 تير 1397برچسب:قرآن,مذهب,دین,اسلام,مسیحی,یهودی, ساعت 11:5 توسط آزاده یاسینی


اسلام در قرآن

*و بي ترديد اين آيين شماست در حالي که آييني يگانه است و منم پروردگار شما ، پس مرا بپرستيد.
*ولي آيينشان را در ميان خود قطعه قطعه کردند؛ و همه آنان به سوي ما باز خواهند گشت
* و بي ترديد اين آيينِ شماست در حالي که آييني يگانه است، و من پروردگار شمايم؛ بنابراين از من پروا کنيد.
*پس کار خود را ميان خويش قطعه قطعه کردند، در حالي که هر گروهي به آن که نزد آنان است خوشحال و شادمانند .
*پس آنان را در غرقاب گمراهي و جهالتشان تا هنگامي واگذار.
*باديه نشينان گفتند: ما ايمان آورديم. بگو: ايمان نياورده ايد، بلکه بگوييد: اسلام آورده ايم؛ زيرا هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است. و اگر خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد، چيزي از اعمالتان را نمي کاهد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*از اينکه اسلام آورده اند بر تو منت مي گذارند؛ بگو: اگر راستگوييد، بر من از اسلام آوردن خود منت نگذاريد، بلکه خداست که با هدايت شما به ايمان بر شما منت دارد.
*و ستمکارتر از کسي که بر خدا دروغ مي بندد، در حالي که به اسلام دعوت مي شود کيست؟ و خدا مردم ستمکار را هدايت نمي کند.

 
+ نوشته شده در شنبه 9 تير 1397برچسب:قرآن,اسلام,آیین,دین,مذهب, ساعت 15:6 توسط آزاده یاسینی